در حقیقت میتوانم بگویم اکثر مشتریانی که من برای آنها کار کردهام، از کار با آن ها لذت بردهام. اما تجربیات کمی دشوار نیز وجود داشته است که مرا ناامید و مایوس کرده است. در بعضی موارد، توانستیم روابط را بهبود بخشیده و به جلو حرکت کنیم. جای دیگر تنها کار معقولی که میتوانستیم انجام دهیم این بود که از آنها جدا میشدیم، مثل یک روابط عاشقانه.
بخش چالشبرانگیز، مشخص کردن این موضوع است که کجا یک رابطه را باید نگه داشت و کجا نباید این کار را کرد. چطور میتوانیم متوجه شویم که یک مشتری از خط مجاز عبور کرده است؟ در اینجا مواردی وجود دارد که به شما کمک میکند تصمیم درستی را بگیرید.
آنها به طور مرتب باعث ناراحتی شما میشوند
روشهای مختلفی وجود دارد که یک مشتری میتواند شما را ناراحت کند. نشانههای واضحی از کسی که سعی میکند چیزهای بیشتری را برای به دست آورد وجود دارد، بهتر است بگوییم مسیر شخصی.
اما حوزههای بسیار دیگری برای کشف وجود دارند. ممکن است این طور باشد که آنها مرتبا از شما بخواهند کاری را انجام دهید که از لحاظ اخلاقی ناشایست است (مثلا سرقت محتوا). آنها ممکن است به صورت توهینآمیز با شما یا دیگران صحبت کنند. یا ممکن است شخصیت بیثباتی داشته باشند که شما را عصبانی میکند.
این مورد آخر را در من در حرفه خود تجربه کردهام. من در موقعیتهای دوگانه با افرادی قرار گرفتم که بسیار تهدیدآمیز بودند (اگرچه لزوما به من اشاره نکردند) و باعث شد وقتی آنها میخواستند مرا دعوت به مبارزه کنند تعجب کنم. بخش غمانگیز این بود که، در نهایت، من باید خود را از این موقعیت دور میکردم.
هر کسی که به طور مرتب حس ناراحتی را در شما ایجاد میکند از خط مجاز عبور کرده است، چه آنها بدانند که شما را ناراحت میکنند چه ندانند. گاهی وقتها مردم واقعا متوجه نمیشوند که چه کاری انجام میدهند، تا زمانی که به آنها بگویید. شما ممکن است مودبانه چنین مسالهای را بیان کنید. اما شما باید از بهترین قضاوت خود در این زمینه استفاده کنید.
هوشمندانه رفتار کنید
من یک بار تجربهای با کسی داشتم که بسیار عجله داشت تا پروژهای را بیان کرده و تقاضا داده و انجام دهد. به اندازه کافی به نظر خوب میآمد. اما آن فرد (که من قبلا نمیدانستم) منتظر بود این درخواست را در همان صبح آخر هفته بیان کند. من از آنها خواسته بودم تا شروع هفته کاری بعدی صبر کنند. وقتی با هم صحبت کردیم متوجه شدم که آنها میخواستند پروژه نسبتا وسیعی را در آنچه که من فکر میکردم در یک مدت زمان کوتاه نامعلوم انجام میشود، تغییر دهند. و این کار با حداقل یک سوم آنچه من به صورت معمول دریافت میکردم انجام میشد. کافی است بگویید با این شرایط این پروژه کار نمیکند.
در حالی که کاملا قابل درک است که کسی بودجه و زمان کم برای انجام پروژهای داشته باشد و از یک فریلنسر بخواهد این کار را انجام دهد. شما نمیتوانید لزوما تمام کارهای خود را کنار بگذارید تا فقط روی یک پروژه با هزینه کم تمرکز کنید.
شما قطعا میخواهید مشتری را خوشحال نگه دارید، اما نه با هزینه مشتریهای دیگرتان. وقتی کسی تقاضایی ناعادلانه دارد، غالبا ارزش تلاش ندارد. به ویژه وقتی کسی سمت شما میآید که بینش کافی ندارد و این نوع انتظارات را از شما دارد.
زمانهایی وجود دارد که یک مشتری وفاداری ممکن است در تنگنا باشد و واقعا میتواند در زمان کوتاه از کمک شما استفاده کند. این قضیه فرق میکند، زیرا آنها به احتمال زیاد قدردان هستند و ملاحظه زمان شما را میکنند.
شکستن اعتماد
اگر نسبت به مشتریان خود احساس مسئولیت دارید، میدانید چقدر مهم است که اعتماد را در آنها به وجود آورید. اما اعتماد نیز یک خیابان دو طرفه است که ما نیز باید بتوانیم به مشتریانمان اعتماد کنیم. طراح باید اعتماد کند که:
مشتریان به موقع پرداخت را انجام میدهند.
پروژهای که بر روی آن کار میکنند قانونی است.
مشتری با حسن نیت رفتار میکند.
ممکن است شما به وضعیتی برسید که مشتری دارای مشکلات مالی غیرمنتظرهای باشد، که قابل درک است. هر یک از ما میتوانیم بدشانسی بیاوریم.
اما، در اغلب موارد، زمانی که کسی اعتماد را از بین میبرد، به طور کلی هیچ دلیل خوبی برای آن وجود ندارد. مثلا، من یک بار با سازمانی که قصد راه اندازی سایتی را داشت کار کردم، فرآیندی که در این مورد خاص ساعتها طول کشید. سایت فقط یک بار راهاندازی شد و بلافاصله درخواست کردند که سایت قدیمی بازگردانده شود. چرا؟ زیرا یکی از مدیران هرگز وقت نگذاشت تا آن را طی ماههایی که توسعه یافته بود بررسی کند. این عدم پیگیری، همراه با وقایع پیشین مشابه، اساسا پایان رابطه بود.
هر یک از ما اشتباهاتی را مرتکب میشویم و میتوانیم بخشیده شویم. خوشبختانه، من چندین بار در طول سالها بخشیده شدهام. اما اقدامات خاصی وجود دارد که ما باید خطی را برای خود مشخص کنیم. اگر یک طراح نتواند در حسن نیت خوب عمل کند، پس بدون شک از خط عبور کرده است.
روابط موفق نیاز به احترام متقابل دارد
اگر خوششانس باشید، میتوانید با بسیاری از افراد خوب در زندگی حرفهای خود کار کنید. شما ممکن است دیدگاههای متفاوتی برای انجام یک پروژه داشته باشید. اما مقدار مشخصی گرفتن و دادن در هر نوع رابطهای وجود دارد. وقتی احترام متقابلی وجود داشته باشد، مشکلات حل وفصل میشوند و کارها راهی رو به جلو در یک مسیر مثبت خواهند داشت.
در زمانهای نادری که چیز باارزشی وجود نداشت، مهم است که بدانید هر دو طرف میتوانند راههای جداگانهای را پیش بگیرند. شما میتوانید آن را به عنوان یک تجربه ارزشمند بدانید. فقط زمانی که در یک وضعیت ناموفق پیش میروید، واقعا میدانید که آن وضع شبیه چیست. از این رو میتوانید چیزهای جدید یاد بگیرید و حس خودتان را برای اجتناب از روابط بد تقویت کنید.
نظرات کاربران
0 نظربرای درج نظر باید لاگین کنید
برای ورود اینجا کلیک کنید
هیچ نظری درج نشده است